27/04/1387 18:55
خوانندگان گرامی!
شما می توانید نظرات خود درباره این مقاله را برای ما ارسال کنید، بهترین و جالب ترین نظرات آخر هفته در سایت درج خواهند شد.
برای نوشتن نظرات خود اینجا کلیک کنید
نظرات نویسندگان مقالات ممکن است مغایر با موضع خبرگزاری «نووستی» باشد
استفاده از مطالب خبرگزاری «نووستی» تنها با ذکر منبع مجاز است
مسکو، "ایوان زاخارچنکو" تحلیل گر خبرگزاری «نووستی»/
دولت آمریکا در آستانه انتخابات ریاست جمهوری در این کشور، گامی اتخاذ کرد که ناظرین آن را "چرخش 180 درجه" سیاست آمریکا در رابطه با ایران نامیدند.
روز شنبه در مذاکرات بین المللی با ایران، "ویلیام برنز" معاون وزیر امور خارجه آمریکا نیز شرکت می کند که این بلندپایه ترین تماس مستقیم بین دو کشور در سه دهه گذشته است.
تا کنون آمریکا از مذاکره با ایران تا زمانی که دست از غنی سازی اورانیوم بر ندارند، امتناع می کرد.
ویلیام برنز روز 19 جولای در ژنو در دیدار "خاویر سولانا" کمیسر عالی سیاست خارجه و امنیتی اتحادیه اروپا با "سعید جلیلی" دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران و معاونین وزرای خارجه کشورهای گروه 1+5 (روسیه، چین، انگلیس، فرانسه، آلمان) شرکت می یابد. از سوی روسیه در این نشست "سرگی کیسلیاک" معاون وزیر خارجه شرکت خواهد داشت.
هرچند که دیپلمات های آمریکایی تاکید می کنند که سیاست در واشنگتن همانند سابق است و سفر برنز به ژنو در مذاکرات با ایران، تنها گامی موقتی و دفعه ای می باشد، اما ناظرین آن را نشان این می دانند که آمریکا دیپلماسی را به نیروهای نظامی ترجیح می دهد.
بویژه که در واشنگتن، با توجه به اخبار رسانه های امریکایی، امکان ایجاد مرکز حفظ منافع در ایران را همانند آنچه که در کوبا وجود دارد را بررسی می کنند.
روابط آمریکا با ایران که زمانی نزدیک ترین متفق آن در منطقه بود، پس از انقلاب اسلامی قطع شده و پس از آن تماس های سیاسی بسیار نادر بودند.
همچنین این نیز جلب توجه می کند که دورنمای مذاکرات بی سابقه آمریکا و ایران پس از آن ایجاد شد که واشنگتن در برابر کره شمالی کوتاه آمده و اعلام کرد که این کشور را از فهرست سازمان های حامی تروریسم خارج می کند.
از این رو گام های اخیر آمریکایی ها در رابطه با تهران، شبیه امتناع آمریکا از شکار بیهوده خود، یعنی به اصطلاح "محور شرارت" است که بوش تمامی دو دوره ریاست جمهوری خود با آن مبارزه می کرد.
در فهرست سیاه این محور عراق، ایران و کره شمالی قرار داشتند. در عراق رژیم صدام حسین برانداخته شد، اما سلاح کشتار جمعی پیدا نشد و تمامی اقدامات نظامی در آنجا دچار شکست شدند. در عین حال، مقامات کره شمالی اقدام به ساخت سلاح هسته ای کردند تا به عراق دوم تبدیل نشوند و ایران به غنی سازی اورانیوم پرداخت، هر چند که تایید می کند این کار تنها با اهداف صلح آمیز است.
حال باید دید که آیا دولت "جرج بوش" رئیس جمهور آمریکا سیاست خود در رابطه با ایران را با توجه به انتقادات از کاخ سفید، همین قدر شدید که در رابطه با کره شمالی تغییر داد، تغییر می دهد یا خیر.
بعنوان مثال "جان بولتون" نماینده سابق امریکا در سازمان ملل متحد این گام واشنگتن را "تسلیم شدن" در حل مشکل هسته ای ایران نامید. اما مذاکرات مستقیم دولت کنونی امریکا با ایران، بعقیده بسیاری از کارشناسان تا حدی "باراک اوباما" کاندیدای اپوزیسیونی و دموکرات را از برتری خود محروم می کند، چرا که او در مبارزات انتخاباتی خود برای مذاکرات مستقیم با ایران اصرار داشت.
در ضمن باید گفت که شرکای آمریکا در 1+5 مدت بسیاری است که سعی می کردند واشنگتن را به ضرورت حضور کامل در مذاکرات با ایران متقاعد کنند تا بتوان به گام هایی متقابل از سوی ایران دست یافت. از این رو اروپاییان از اعزام برنز به ژنو بعنوان نشانه تمایل بوش برای گریز از جنگ با ایران بسیار استقبال کردند.
ناظرین معتقدند که بالا رفتن سطح مذاکرات با ایرانیان از سوی آمریکا به متعادل سازی مطالبه حمله به ایران در امریکا و اسرائیل کمک می کند.
در همین هفته آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران اعلام نمود که در مذاکرات با غرب، تهران از "خط قرمز" خود نخواهد گذاشت و از غنی سازی اورانیوم در اهداف صلح آمیز امتناع نمی کند. اما در عین حال این را مفهوم نمود که اگر از تهدید ایران دست بردارند، مذاکرات موفقیت آمیز خواهند بود.
در هفته گذشته در زمان اجلاس سران گروه هشت در هوکایدوی ژاپن، ایران آزمون موشکی انجام داد و به همین ترتیب سعی داشت به آغاز مذاکرات دست یابد.
کره شمالی در زمان خود از این فراتر رفت و سلاح هسته ای آزمود و به همین ترتیب به تصمیم گیری در مذاکرات شش جانبه که از ماه اوت سال 2003 در پکن با حضور روسیه، آمریکا، چین، کره شمالی، کره جنوبی و ژاپن انجام می شدند، سوق داد.
در رابطه با ایران نیز در سال 2006، پنج کشور عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد و آلمان بسته پیشنهاداتی تنظیم نمودند که از آن زمان تا کنون تغییر می کند و تکمیل می شود تا بتوان به سازش دست یافت، علیرغم این که در رابطه با ایرانیان تحریمات بین المللی نیز اتخاذ شده اند.
بسته پیشنهاداتی که به ایران ارائه شدند، بنا بر اطلاعات کارشناسان، عرضه سوخت هسته ای به ایران در ازای امتناع تولید اورانیوم در داخل کشور و نیز کمک به این که تهران بتواند حضور گسترده تری در امور بین المللی داشته باشد را در صورت بر طرف سازی سوءظن ها به ساخت سلاح هسته ای، پیشنهاد می دهند.
از جمله بعنوان اولین گام، سولانا از سوی گروه 1+5 اصل "تعلیق تعلیق" را پیشنهاد داد. این بمعنای این است که ایران می تواند به کار غنی سازی اورانیوم ادامه دهد، اما باید در شش هفته اول مذاکرات گسترش آتی این برنامه را تعلیق کند. به نوبه خود شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز در این زمان از تشدید تحریمات در رابطه با ایران خودداری می کند.
هدف این ایده این است که هر دو طرف بتوانند در مذاکرات سربلند بمانند. یعنی، آمریکا مذاکرات با ایران را در شرایط توقف توسعه آتی برنامه اورانیومی آغاز می کند و تهران بدون امتناع کامل از این برنامه دیالوگ انجام می دهد.
طبق اطلاعات دریافتی از رسانه های غربی، در تهران بطور جدی ایده "تعلیق تعلیق" را بررسی می کنند، اما ایرانیان می خواهند مرحله آغازین را بجای شش هفته که از سوی سولانا مطرح شده را به چند ماه برسانند.
در حقیقت اگر تهران همانند مورد کره شمالی، تهدید از سوی آمریکا را حس نکند، در مذاکرات با ایران می توان به پیشرفت دست یافت. اما آیا آسان تر نبود که دیالوگ با کره شمالی و ایران را بسیار زودتر از این ها و بدون روی آوردن به تهدید این کشورها آغاز می کرد.
بنظر می رسد که دولت بوش دنبال راه آسان نبود. در عوض اکنون اگر در مذاکرات با تهران و پیونگ یانگ حقیقتاً پیشرفتی حاصل شود، در واشنگتن به احتمال زیاد اعلام می کنند که این نتیجه سیاست "هویج و چماق" است.
اما هنوز مشخص نیست که اوضاع در حل مشکل هسته ای ایران و حتی در مسئله کره شمالی پس از انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا چگونه پیش خواهد رفت. در هر صورت، نمی توان این را نیز غیر ممکن دانست که اوضاع به نقطه اول بازگردد. در مورد کره شمالی نیز همین طور بود و با روی کار آمدن بوش تمامی دستاوردهای "بیل کلینتون" رئیس جمهور سابق آمریکا از بین رفتند.