![]() |
|
||||
![]() |
![]() |
![]() |
||||||||||
خوانندگان گرامی! شما می توانید نظرات خود درباره این مقاله را برای ما ارسال کنید، بهترین و جالب ترین نظرات همه روزه در بخش نامه های شما منتشر می شوند. برای نوشتن نظرات خود اینجا کلیک کنید محتوای مطالب منتشره می تواند مغایر با مواضع «ریا نووستی» باشد استفاده از مطالب خبرگزاری «ریا نووستی» تنها با ذکر منبع مجاز است مقاله تحلیلی پروفسور "گئورگی میرسکی" دکترای علوم تاریخ، کارمند ارشد انستیتو اقتصاد جهانی و روابط بین المللی آکادمی علوم روسیه/ ... راه خروج چیست؟ آیا همه چیز را باید همین طور که هست گذاشت؟ ادامه یافتن اشغال کرانه غربی رود اردن توسط اسرائیل بمعنای مبارزه دائم با ملی گرایان فلسطینی و باری دیگر انجام حملات نقطه ای به شهرهای فلسطینی است. آیا باید به ایده دولت واحد در خاک فلسطین، آنطور که اکنون برخی از اعراب نیز پیشنهاد می دهند، بازگشت؟ اما عامل جمعیتی علیه یهودیان است: طبق محاسبات کارشناسان، بعلت سطح بالای زاد و ولد اعراب اکنون جمعیت آنها در سراسر خاک فلسطین 5.5 میلیون نفر است و تا سال 2020 به 8.5 میلیون می رسد، اما جمعیت یهودیان 6.4 میلیون نفر است. سران اسرائیل باید اقرار کنند که اگر نتوانند از طریق عملیات نظامی حماس را درهم بشکنند، باید از طریق سیاسی بدین کار اقدام کنند. این بدین معناست که باید دولت متحد فلسطینی که در آن حماس نیز شرکت داشته باشد را برسمیت بشناسند. در جهان عرب و اروپای غربی و در روسیه نیز فتح و حماس را به ائتلاف فرا می خوانند. دولت اوباما نیز به همین متمایل است. اما رویارویی بین دو فراکسیون فلسطینی (که هر یک در قلمروی خود حکمفرماست) بسیار طولانی شده است... در هر صورت در برابر دولت اوباما مسئله ای فوق العاده دشوار وجود دارد. اگر مواردی مشخص را کنار گذاشته و مسئله جهان اسلام را در کل مطرح کنیم، در درجه اول باید از این افسانه که جنگ بین اسلام و تمدن مسیحی در کار است، دست برداریم. در کل اسلام گرایان افراطی و جنگجو جهان غرب را نه مسیحی، و بلکه بی خدا و کافر می دانند. آنها نیز با جهان غرب می جنگند تا اجازه ندهند ارزش های اسلامی توسط غرب با طرح های حقوق بشر مغایر با اسلام، پلورالیسم عقاید، تساوی حقوق زنان و غیره از بین برود. اما اسلام گرایان افراطی تنها بخشی اندک از ساکنین جهان اسلام هستند. اکثر قریب به اتفاق مسلمانان خشمگینانه علیه سیاست آمریکا اعتراض می کنند و بسیاری نیز بن لادن را تایید می کنند، اما آنها نمی خواهند در دولتی فوق العاده دینی، همانند دولت طالبان در افغانستان زندگی کنند که در آنجا به صورت دختران بخاطر اینکه مدرسه می روند، می توانند اسید بپاشند. حتی در عراق نیز شبه نظامیان سنی که سال ها سربازان آمریکایی را می کشتند، در نهایت به متفقین و همکیشان خود که از سایر کشورهای عربی زیر پرچم "القاعده" آمده اند، پشت کردند. این افراد تاحدی از اسلام گرایان افراطی و وحشی گریشان خسته شده اند که وارد ائتلاف با آمریکایی ها شده و می گویند: "آمریکا بد است، اما القاعده بدتر است". بسیاری از نظرسنجی ها نشان می دهند که در کل مسلمانان مخالف "چیزهای غربی"، مثل آزادی بیان، انتخابات دموکراتیک، آزادی در خبررسانی نیستند تا چه برسد به دستاوردهای مادی تمدن غربی. تایید اینکه اسلام در اصل مغایر با دموکراسی است، بی اساس است. و اگر بادهای سیاسی در جهان به آن جهتی که بوش می خواست نمی وزند، پس می توان امید داشت که شبکه بین المللی تروریستی اسلام گرایی افراطی با دعوت به جهاد جهانی دیر یا زود در قعر جامعه خواهد بود. کمک به این روند، وظیفه اصلی باراک اوباماست. اما این کار ساده ای نیست. اول اینکه، باید روحیه هژمونی و تعصبات ضداسلامی که هنوز در بین دولتمردان آمریکایی وجود دارد را برطرف کرد. نباید به این سخنان دسیسه آمیز گوش فرا داد که همه تماس ها با اسلام گرایان افراطی بخودی خود منجر به افزایش تهدیدات برای اسرائیل می شود و از این رو حماس را تنها باید نابود کرد، و نباید امید نداشت که در این سازمان بین "اعتدالیون" و "متعصبین" شکاف ایجاد خواهد شد. دوم اینکه، اسلام گرایان افراطی که از پیروزی اوباما خشمگین هستند، تلاش می کنند به امت اسلامی در جهان ثابت کنند که امید داشتن به اوباما بعنوان "ضد بوش" بی اساس است و "شیطان بزرگ" تغییر نمی کند، حتی اگر در بالاترین مقام کشور یک سیاهپوست باشد. و برای اینکه این را اثبات کنند، نیاز به چیز زیادی هم نیست: تحریک کردن اوباما به هرگونه اقدامی که می تواند ضربه ای به اسلام بزند، دقیقاً همانطور که "القاعده" روز 11 سپتامبر با حمله به آمریکا بوش را تحریک به حمله به افغانستان کرد. بیشتر اسلام شناسان خاطر نشان می کنند که درست نیست نظر امت اسلامی نسبت به آمریکا را کاملاً منفی و آشتی ناپذیر دانست. می توان از این آغاز کرد که حدود 6 میلیون مسلمانی که در آمریکا زندگی می کنند، بهیچ وجه خود را مورد تبعیض نمی دانند. حتی سطح درآمد آنها تا حدی بیش از شاخص متوسط در کشور است؛ 52% مسلمانان آمریکا از طبقه متوسط و تنها 10% دارای درآمد پایین هستند. همین واقعیت که در جهان اسلام بدان واقفند، امتیازی برای آمریکاست. علاوه بر این، طبقات تحصیل کرده مسلمانان دستاوردهای آمریکا در عرصه های مختلف زندگی (فناوری، دانش، سینما و غیره) را عالی ارزیابی می کنند و در اولین فرصت، بسیاری از جوانان در تلاش برای مهاجرت به آمریکا هستند. در رابطه با تاثیرات القاعده و کلاً تروریسم بین المللی افراطی-اسلامی باید گفت که در این باره بیش از حد مبالغه شده است. قتل مردم بیگناه هرچه بیشتر انزجار مسلمانان اروپا و بیش از آن آمریکا را بر می انگیزد. سیاست مشخص آمریکا در رابطه با عراق، افغانستان و فلسطین خشم مسلمان را بر می انگیزد: آمریکا را به این متهم می کنند که "همه جا دخالت می کند"، می خواهد نظامی برقرار کند که به نفع خودش باشد. در اصل از این لحاظ، آنتی امریکانیسم اسلامی تفاوتی با نظر منفی رو به افزایش نسبت به آمریکا در سایر نقاط جهان ندارد. تنها مسئله در این است که این اقدامات آمریکا بیشتر در جهان اسلام رخ می دهند. از این رو نیز مسلمانان نسبت به سایر ملت ها پیامدهای آن را بیشتر و از نزدیک حس می کنند. به همین دلیل اگر سیاست آمریکا در زمان اوباما حتی تا حدی نیز تغییر کند، تلنگری برای بهبود وجهه آمریکا در جهان اسلام خواهد بود. پاسخ به سوالی که امروز در سراسر جهان مطرح است، یعنی اینکه آیا باراک اوباما گرایش منفی سیاست آمریکا که در زمان بوش پدیدار شده بود را درهم می شکند یا خیر، و آیا او می تواند "آمریکایی دیگر،" قدرتی با "صورت انسانی" را را به جهانیان نشان دهد، از بسیاری لحاظ به موفقیت سیاست رئیس جمهور جدید آمریکا در جهان نگران اسلام بستگی دارد. مسکو، روزنامه نیزاویسیمایا گازیتا، خبرگزاری «ریا نووستی» روسیه، 24اسفند ماه
|
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() | ||
![]() |
برخی از مطالب به افراد کمتر از 18 سال توصیه نمی شود
|