12:26
25/12/1392
make as homepage  add to favourites
Rambler's Top100

آوارگان سوری: ما همه چیز خود را از دست دادیم

22:03 | 1391 / 10 / 26
фотолента   Print version

خوانندگان گرامی!

شما می توانید نظرات خود درباره این مطلب را برای ما ارسال کنید، بهترین و جالب ترین نظرات همه روزه در بخش نامه های شما منتشر می شوند.

برای نوشتن نظرات خود  اینجا کلیک کنید

محتوای مطالب منتشره می تواند مغایر با مواضع «ریا نووستی» باشد

استفاده از مطالب خبرگزاری «ریا نووستی» با ذکر منبع مجاز است

 

"میخاییل گوسف" (Mikhail Gusev)، برالیاس ـ عرسل (لبنان) ـ مسکو

مسکو، 26 دی، خبرگزاری «ریا نووستی»/ از زمان آغاز بحران در سوریه، هزاران تن از شهروندان سوری برای نجات جانشان و فرار از وضع موجود به کشورهای همسایه، از جمله لبنان گریخته اند. بخشی از آنها از مخالفان "بشار اسد" رییس جمهور سوریه حمایت می کنند و بخش دیگر تنها به این دلیل مخالف رژیم حاکم هستند که خویشاوندان آنها در جریان عملیات "پاکسازی" به دست افراد ارتش دولتی کشته شده اند. خبرنگار خبرگزاری «ریانووستی» از شهرهای همجوارسوریه در لبنان دیدن کرده و از نزدیک شاهد نحوه زندگی پناهجویان سوری شده است که متن گزارش او بدین شرح است: 

 

در جستجوی آوارگان

پس از صحبت با آوارگان به این درک می رسید که همه آنها سرگذشت مشابهی دارند. اکثریت این آوارگان در تظاهرات صلح آمیز آغاز شده در سوریه در چارچوب "بهارعربی" شرکت داشته اند و سپس ستمگری ها علیه آنها و اعضای خانواده شان آغاز شده است. افرادی از میان آنان آگاهانه یا ناآگاهانه اسلحه بدست گرفته و کسانی در "اعماق روحشان"انقلابی شدند.

شرایط زندگی آوارگان سوری در لبنان از استانداردهای اروپایی بسیار دور است: مقامات محلی برای پذیرایی از آوارگان آمادگی ندارند، در لبنان هیچگونه اردوگاه های سازمان یافته برای آوارگان وجود ندارد و به این دلیل پیدا کردن محل سکونت آوارگان در این کشور برای خبرنگاران خیلی آسان نیست.Сирийские беженцы в долине Бекаа в Ливане

ما با یک خودروی "مرسدس بنز" بسار کهنه و زوار دررفته از شهر "اشتوره" بسوی مرز حرکت کردیم. از این شهر تا مرز سوریه با لبنان بیشتر از ده کیلومترراه نیست.

"اوسامه قدیر" راهنمای ما که اهل شهر اشتوره است، می گوید:" ما تلاش می کنیم درحد مقدورات و توان خود به سوری ها کمک کنیم". وی به ملای شهرک همجوار "برالیاس" کمک می کند که آوارگان را بپذیرد و اسناد لازم را به آنها می دهد. اوسامه نزد خانواده های سوری رفته، پیشنهاد کمک کرده و شماره تلفن خود را به آنها می دهد تا در صورت ضرورت با وی تماس بگیرند. اوسامه هم خبرنگار است و هم اوقات فراغت خود را صرف کمک به آوارگان سوری می کند.

مقامات لبنانی  نه کمک شایان توجهی به آوارگان سوری می کنند و نه به امورشان رسیدگی می نمایند. لذا تمام سنگینی این کار بر دوش فعالان اجتماعی و روحانیت محلی افتاده است. براساس آمار تقریبی این افراد، تا کنون نزدیک به 35 هزار آواره سوری وارد لبنان شده اند. اما طبق اطلاعات سازمان ملل متحد نزدیک به 140 هزار آواره سوری در لبنان به سر می برند.

اوسامه پس از آنکه فهمید ما خبرنگاران روسی هستیم، تعجب نکرد. اما هشدار داد که اکثر آوارگان سوری در لبنان مخالف روسیه هستند، چون معتقدند "بشار اسد" رییس جمهور فعلی و ارتش وی از حمایت مسکو برخوردار هستند.Сирийские беженцы в долине Бекаа в Ливане

ما به مسجدی رفتیم که روحانی آن آوارگان سوری را در زیر زمینش اسکان داده است. در زمان ورود ما آوارگان در کنار میز روحانی در اتاق بزرگی جمع شده بودند و قصد ثبت نام برای دریافت کمک های بشر دوستانه داشتند. آنها به احتمال زیاد بصورت غیر قانونی، بدون عبور از مرز رسمی و از طریق نواحی کوهستانی وارد لبنان شده اند، چون مقامات سوریه اجازه خروج حامیان مخالفان از این کشور را نمی دهند.

آوارگان بعد از اطلاع یافتن از روسی بودن ما، ابتدا ناسزا گفته و قصد گفت و گو با ما را نداشتند. اما روحانی دوراندیش مسجد ضمن تلاش برای آرام کردن آنها، قانعشان کرد ارزش های اجتماعی را با سیاست پیوند نزنند.Сирийские беженцы в долине Бекаа в Ливане

این روحانی که نامش شیخ "قاسم الجراح" است، می گوید:" اینکه روس ها می خواهند بدانند که وضع در سوریه واقعا چگونه است، خوشحال کننده است. ما کمک می کنیم و برخی از کمک ها را از دیگر کشور ها مثل عربستان سعودی و قطر دریافت می کنیم. اما روسیه جزو کشور های کمک رسان نیست".

اما زمانی که از او درباره علت کمک نکردن دولت لبنان به آوارگان سوری سوال می کنیم، دستپاچه می شود.

در ادامه ما به نزد آوارگانی می رویم که در شهرک برالیاس اسکان داده شده اند

 

مهم ترین نکته اینست که زنده ایم 

کلبه هایی را می بینیم که با ورقه های پلاستیکی پوشانده شده اند. هفت کودک پا برهنه که لباس های مندرس و کثیف به تن دارند، یکی پس از دیگری از این کلبه ها بیرون می آیند. معلوم است که آنها در این فصل زمستان که در لبنان نیز هوا سرد است، سردشان است.

به دنبال کودکان زن جوانی ظاهر می شود که مادرشان است. "انعام" 33 ساله و همسرش که هفت فرزند سه تا ده ساله دارند، از اهالی شهر اَدلب واقع در شمال غربی سوریه است. در سال 2011 میلادی اغتشاشات و تظاهرات ضد دولتی این شهر را فرا گرفت.Сирийские беженцы в долине Бекаа в ЛиванеСирийские беженцы в долине Бекаа в Ливане

وی می گوید:" ما چندی پیش آمدیم. شوهرم سبزی فروش بود، اما حالا پس از عمل جراحی روی قلبش، نمی تواند کار کند و ما با کمک های لبنانی ها زندگی می کنیم. در شرایط وحشتناکی بسر می بریم، اما در عوض زنده هستیم".

انعام و شوهرش دارای هفت فرزند سه تا ده ساله هستند.

زن جوان می گوید پس از آن شهر زادگاهی خود را ترک کردند که "تانک ها وارد شده و شروع به آتشباری کردند".Сирийские беженцы в долине Бекаа в Ливане

انعام با چشمان اشک آلود می گوید:"قطعات شیشه های شکسته بر اثر تیراندازی ها فرزندان مرا زخمی می کردند. ما مجبور به فرار شدیم و به لبنان آمدیم. اکنون فرزندان من به مدرسه نمی روند و نه برق و نه آب نداریم. این در حالی است که ما هیچ کار بدی نکرده و با هیچکس نجنگیده ایم. این عادلانه نیست . ما بدون نان و غذا زندگی می کنیم و حتی لباس نداریم".

انعام می گوید با این حال شانس آورده چون بر خلاف برخی از همسایگانش  بخاطر زندگی در این کلبه های محقر اجاره بهایی نمی پردازد.

علیرغم شرایط بغرنجی که دارد، ما را به داخل کلبه محقرش دعوت می کند که با نزاکت این دعوت را نمی پذیریم 

 

انقلابی در اعماق روح خود

هوا دارد تاریک می شود و ما صدای اذان مغرب را می شنویم. به دنبال اوسامه به خانه مجاور می رویم. جوان 31 ساله ای بنام "امجد حامد" که پدر سه فرزند است، در را باز می کند. آنها اهل شهر "زبادانی" واقع در جنوب غربی سوریه هستند و سه هفته است که در لبنان بسر می برند.

در این خانه شرایط زندگی بهتر است و دو اطاق وجود دارد که در یکی از آنها بخاری هیزمی روشن است. امجد که در زمان صلح و آرامش در سوریه درآمد خوبی داشت، این خانه را اجاره کرده است.Сирийские беженцы в долине Бекаа в Ливане

اوسامه از آوارگان می پرسد که آیا به کمک های خاصی نیاز دارند یا نه. ما دور بخاری می نشینیم. با فنجان کوچک قهوه تهیه شده به شیوه سوری که بسیار تلخ است، از ما پذیرایی می کنند. نوشیدن این قهوه غلیظ برای کسی که عادت ندارد، سخت است. اما اگر دعوت میزبانان را قبول نکنیم باعث رنجش آنها خواهد شد.

امجد حامد می گوید:"زبادانی زیر آتش قرار می گرفت. تک تیراندازان در روی سقف خانه ها ایستاده بودند و مرتب تیراندازی می کردند. آنها بسوی هر عابری در خیابان آتش می گوشودند.ارتش تمام خیابان ها را تحت کنترل خود قرار داده است. سربازان حتی بسوی نانوایی هایی که مردم در آنجا نان می خرند تیراندازی می کنند".

وی جراحات خود را نشان داده و می گوید این جراحات هنگام شرکت در تظاهرات علیه فساد مالی در دولت سوریه به برداشته است".

امجد حامد در ادامه می گوید:"در تظاهرات سربازان بسوی من شلیک کردند و گلوله به من اصابت کرد. من برای اعتراض به فساد مالی و رشوه خواری به خیایان رفته بودم...".

دوستان امجد وی را پس از زخمی شدن در تظاهرات به خانه آوردند، چون می ترسیدند در بیمارستان وی را بخاطر شرکت در تظاهرات نپذیرند. سه پزشک و دو پرستار در خانه و بدون داشتن وسایل لازم، وی را در ناحیه شکم مورد عمل جراحی قرار دادند.

پدر سالخورده وی خواست وارد صحبتمان بشود و چیزی در خصوص اتفاقات رخ داده در شهر زادگاهی آنها اضافه کند. اما به گریه افتاد و به اطاق دیگر رفت.Сирийские беженцы в долине Бекаа в Ливане

این آواره سوری می افزاید:"مجبور شدم از طریق کوه ها از سوریه فرار کنم. من به دلیل شرکت در تظاهرات نمی توانستم بطور قانونی از کشور خارج شوم. با وجود اینکه فاصله زبادانی تا لبنان با ماشین در شرایط عادی فقط 30 دقیقه است، 13 ساعت در راه بودم. در همه جا پاسگاه ها مستقر هستند. فرزندان مرا پدر و مادرم به اینجا آوردند".

از امجد پرسیدیم آیا تا به حال جنگیده و حاضر است اسلحه بدست با رژیم سوریه مبارزه کند؟ وی در پاسخ گفت که "در باطن خود انقلابی هستم. من  بخاطر جنایات رژیم از آن حمایت نمی کنم، اما عایله مند بوده و مخالف خشونت هستم".

نیروهای مسلح دولتی سوریه به تاسیسات تحت کنترل مخالف مسلح که به عقیده بسیاری از ناظران، از جمله مقامات لبنان، تحت حمایت خارجی قرار دارند، ضربات هوایی وارد می کنند و در جریان این حملات، از جمله در میان افراد غیر نظامی، تلفات ببار می آید.

امجد پس از دانستن اینکه ما از روسی هستیم، برخلاف دیگرآوارگان شروع به ناسزا گویی نکرد، بلکه در خصوص وضع واقعی امور در سوریه صحبت کرد.

وی گفت:"اسد حتی بسوی کسانی را که وی را دوست داشتند و از وی حمایت می کردند، آتش گشود و به این دلیل آنها از وی رو برگرداندند. ارتشی ها مردم را آدم حساب نکرده و فکر می کنند حالا که اسلحه دارند، پادشاه هستند...اسد شیعه علوی است، اما با این وجود ارتش وی 80 نفر از علوی ها را کشت. تمام سوریه وهمه مناطق آن مخالف رژیم است".

از زمان آغاز درگیری داخلی در سوریه بسیاری از شهرهای این کشور، از جمله حماء، حمص، درعا وادلب مورد حمله ارتش قرار گرفته اند. Сирийские беженцы в долине Бекаа в Ливане

امجد می گوید:"در ابتدا مردم مخالف فساد مالی و رشوه خواری بودند، اما وقتی رژیم و ارتش بسوی مردم آتش گشودند، ما علیه رژیم قیام کردیم".

در حال حاضر گروه های انقلابیون در حلب دومین شهر بزرگ سوریه و همچنین نقاط واقع در اطراف دمشق متمرکز شده اند. شهر زبادانی یکی از چنین مناطقی است.

هم صحبت ما در دنباله خاطرنشان کرد :" به سوی خانه ها و افراد غیر نظامی شلیک می کنند. مثلا اگر شب چراغ خانه روشن باشد بسوی آن آتش می گشایند. خانه من خراب شد. ما در طبقه سوم زندگی می کردیم. پنج گلوله توپ به خانه ما اصابت کرد. ما عملا بدون برداشتن هیچ چیزی از اموال خود فرار کردیم".

امجد حامد می گوید:"اگر هنگام عبور از پاسگاه مرزی از اطاعت از مرزبانان امتناع کرده و مثلا از مدح و ثنای بشار اسد خودداری کنی، تو را مورد ضرب و شتم قرار می دهند".

 

آماده جنگ هستند

روز بعد به نواحی کوهستانی لبنان رفتیم. شهرک عرسال با جمعیت چهار هزار نفر درشمال شرقی بیروت و در فاصله سه ساعتی از این شهر قرار دارد. "علی محمد الحجیری" شهردار عرسال از ما استقبال می کند. وی می گوید تقریبا ده هزار آواره سوری در عرسال به سر می برند و تمام آنها از طریق کوهها به لبنان آمده اند.

شهردار می گوید:" ما تلاش می کنیم به آوارگان کمک کنیم. برخی غذا و برخی دیگر لباس به آنها می دهند. ما تلاش کردیم تمام آنها را در خانه ها اسکان دهیم، زیرا در اینجا اردوگاه وجود ندارد. برخی ها به آوارگان مصالح ساختمانی می دهند و خود آنها خانه می سازند و افرادی که می توانند در این کار به آنها کمک می کنند". Сирийские беженцы в долине Бекаа в Ливане

ما به خانه یک طبقه ای در مجاورت خانه شهردار می رویم. در خانه باز است، اما ما برای رعایت نزاکت در زده و منتظر جواب می مانیم. دختری به طرف ما می آید. ما طبق سنت شرقی کفش هایمان را پیش از ورود در می آوریم. در اطاقی که با قالی ها و تشک ها فرش شده، سه زن و دو دختر جوان دور بخاری هیزمی چدنی نشسته اند. تمام آنها نزدیکان خود را در سوریه از دست داده و به لبنان فرار کرده اند. Сирийские беженцы в долине Бекаа в Ливане

" ناصره ظهوری" آواره 47 ساله از شهرک "القصیر" (حومه حمص در غرب سوریه) شوهر خود را در جریان درگیری میان حکومت و مخالفان از دست داده است. وی با خشم وعصبانیت می گوید:"خانه های ما خراب شد، نزدیکان ما کشته شدند، و نه مازوت و نه گاز نداریم. ما را بمباران کردند و ما مجبور به فرار شدیم. ما مخالف رژیم هستیم . اگر به ما اسلحه بدهند حاضریم با ارتش اسد بجنگیم".

خوشبحتانه وی و هم ولایتی های وی هنوز به جنگ نپیوسته اند. ناصره ابتدا مجبور شده بود در یک خانه بدون سقف در شهر عرسال زندگی کند.

 

درد وطن

ساختمانی از بتن اسفنجی در زمین بایری در دامنه تپه قرار دارد. هنگام نزدیک شدن به این ساختمان صدای کودکان را در حیاط شنیدیم. کودکان که برخی از آنها کلاه به سر داشتند، برخی دیگر بی کلاه ،دارای لباس های گوناگون و تعدادی از آنها پابرهنه و دارای سر و صورت کثیف بودند، روی دو لاستیک بزرگ کامیون بالا و پایین می پریدند. ما به طرف زنی رفتیم که از روی کنجکاوی از خانه بیرون آمده بود. در این ساختمان 15 خانوار زندگی می کنند که هرکدام از انها چند فرزند دارند. سن این بچه ها از دو ماه تا 17 سال است. Сирийские беженцы в долине Бекаа в Ливане

زن هم صحبت ما گفت: "ما از طریق کوه ها فرار کردیم. شوهر مرا زخمی کردند و اکنون وی پس از عمل جراحی بستری است. هیچ چیزی برای ما در سوریه باقی نمانده است".

این زن نمی خواهد نامش منتشر شود زیرا بیم آن دارد به خویشاوندانش در سوریه لطمه وارد شود. ما وارد اطاق کوچک زن سوری می شویم. در این اتاق مردی روی تشک نازکی دراز کشیده است. وی خود را با چند پتوی نازک پوشانده و چفیه به رنگ قرمزـ آبی بر سر دارد.

زن در مورد شوهرش می گوید:"او را در ناحیه دست زخمی کردند. با توجه به گران بودن داروها، مشکلاتی داریم. حالا ما اینجا هستیم و هیچکس نمی داند آینده چه خواهد شد".

زن آواره تعریف می کند که این زمین بایر را یکی از اهالی محل به آوارگان داده است. تعدادی دیگر از ساکنان عرسال مصالح ساختمانی را تامین کرده و در ساختن خانه کمک کردند. در همه اتاق ها برق و بخاری هیزمی وجود ندارد و مردان آب و غذا را از شهر می آورند. Сирийские беженцы в долине Бекаа в Ливане

هوا تاریک می شود و مردان با موتورسیکلت ها در حیاط ظاهر می شوند. آنها برای امرار معاش خانواده هایشان تمام روز را کار کرده اند. پیرمردی با ریش و سبیل سفید مسن ترین آنها است.

پس از اطلاع از روسی بودن ما، با نفرت و انزجار به ما نگاه کرد، وقتی برایش توضیح دادیم که با نیت خیرخواهانه آمده ایم، ما را به خانه اش دعوت کرد. این مرد بنام "ابویاد" پدر چهار فرزند و از شهر حمص است. وی ضمن نشان دادن عکس هایی به ما می گوید:" این یگانه یادگار باقی مانده از خانه، خویشاوندان و نزدیکان ماست. خانه ما خراب شده و دیگر وجود ندارد".

تاریخ برخی از عکس ها مربوط به دو سال پیش می شود، اما در آنها ابویاد مرد قوی، سرحال، مومشکی و خندانی است که ده ها سال جوانتر از پیرمرد موسفید رو به روی ماست.

در چشمان پیرمرد اندوه عمیقی دیده می شود. وی بخاطر خود، خانواده، نزدیکان و خویشاندان و کشورخود اندوهگین است.

 

 خبرگزاری «ریا نووستی»، 26 دی

 


ارسال خبر  بازگشت به صفحه اصلی 
  امکانات
  Рейтинг@Mail.ru   Rambler's Top100  
برخی از مطالب به افراد کمتر از 18 سال توصیه نمی شود