![]() |
|
||||
![]() |
![]() |
![]() |
||||||||||||||
مسکو، "ولاديمير سيمونوف" مفسر سياسی خبرگزاری «نووستی»/ امروز اسرائيل به دو پاره تقسيم شده است. اين کشور در دو جبهه در گير جنگ شده است، با حماس در نوار غزه برای آزادی سرجوخه "گيلاد شاليت" که 25 ژوئن گروگان گرفته شد درگير است و جنوب لبنان را بمباران می کند که در آنجا حزب الله دو سرباز ديگر اسرائيلی که بعدا ربوده شدند را مخفی کرده است. در خاورميانه بوی جنگ بزرگی به مشام می رسد. تنها در يک روز، چهارشنبه 12 جولای، بمبهای اسرائيلی ساختمان وزارت امور خارجه فلسطين را با خاک يکسان کردند و لبنان نیز تنها فرودگاه بين المللی خود را از دست داد. حملات هوايی شبانه اسرائيل جان 27 نفر مردم غير نظامی لبنان را گرفت. از غزه نيز دهها کشته گزارش شده است. گويا کس ديگری غير از مبارزين حزب الله که خواستار آزادی همه زندانيان لبنانی و فلسطينی از زندان های اسرائيل شده اند به جنگ در خاورميانه نياز دارد. در حقيقت اين زندانيان سالهاست که آنجا در حبس هستند. هيچ اتفاق خاصی هم نيافتاده است که حزب الله دقيقا همين زمان به خاطر آن تقاضای آزادی فوری آنها در ازای دو اسير اسرائيلی بکند. بعلاوه که چنين درگيری هايی که مشابه آن توسط اسرائيل در غزه انجام گرفته است جای شبهه باقی نمی گذارد که اين اتفاق در لبنان به چه سرنوشتی خواهد انجاميد. بدين ترتيب حزب الله می خواهد که اسرائيل آنها را با نهايت قدرت بزند. اين نوع تحريک بين المللی اهانت ناموسی عليه "زين الدين زيدان" بود و عکس العمل اسرائيل دقيقا مشابه فوتباليست نابغه تند مزاج فرانسوی بود. اسرائيل به تله ای افتاد که دو تيغه آن "حماس" و "حزب الله" است و خود تله را شخص ثالثی برای اسرائيل تدارک ديده است. حقيقتا برای حزب الله هيچ دليل روشنی برای تحت خطر قرار دادن موقعيت کنونی خود بعنوان سازمان نظامی قدرتمند و همزمان حزب سياسی با نفوذ در ميان مسلمانان شيعه لبنان وجود نداشته است. "حزب الله" دارای نمايندگی بزرگی در مجلس لبنان است. برنامه های تامين اجتماعی و خدمات درمانی آنها، احترام عموم جامعه را کسب کرده است و نهايتا "حزب الله" شبکه تلويزيونی پرطرفدار "المنار" را در اختيار دارد که هر روزه تبليغ اين حزب را می کند. همه اينها را پس از آن که اين سازمان در می 2000 وعده خود برای بيرون راندن سربازان اسرائيل از لبنان را عملی نمود، بدست آورد. به خاطر چه چيزی در اين شرايط "شيخ حسن نصرالله" رهبر "حزب الله" ناگهان تصميم گرفت همه حزب و شاخه نظامی آن "مقاومت اسلامی" را زير بمب های اسرائيلی قرار دهد؟ برای يافتن پاسخ به تاريخ می نگريم. نطفه "حزب الله" در سال 1982 به ابتکار گروه روحانيون شيعه بسته شد. سازمان در دره بقاع دوش به دوش با 2 هزار نفر از نيروهای "سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ايران" که تهران برای کمک به لبنانی ها برای مبارزه با اشغال اسرائيل فرستاده بود، پا گرفت. تا امروز رابطه "حزب الله" با ايران کم از رابطه نزديک آنها با سوريه نداشته است. خواست حاميان مالی و پشتيبانان ايرانی می تواند عامل تعيين کننده ای در انجام چنين کار خطرناکی برای خود "حزب الله" همچون اسير کردن سربازان اسرائيلی شود. تهران بخوبی می فهمد که بازی موش و گربه برنامه هسته ای اين کشور تا ابد نمی تواند ادامه پيدا کند. اعلاميه های کسالت آور "علی لاريجانی" دبير شورای امنيت عالی ايران در مورد اين که "ما در آغاز يک راه طولانی هستيم" ديگر حوصله همه را سر برده است. جامعه جهانی از انتظار برای شنيدن پاسخ درخور به پاکت پيشنهادی خسته شده است. در ملاقات روز چهارشنبه "گروه شش" در پاريس با شرکت روسيه، ايالات متحده، بريتانيا، فرانسه، آلمان و چين پرونده ايران به شورای امنيت سازمان ملل متحد فرستاده شد. اين اصلا به آن معنی نيست که برخورد روسيه و چين نسبت به تحريمات ممکن عليه ايران با ديگر اعضای "گروه شش" يکی شده است. اما همفکری کنونی در گروه "بی وفايان" قطعا بهترين مغزهای متفکر تهران را برآن داشته است که گزينه يدکی برای خروج از شرايط جستجو کنند. و چه چيزی بهتر از يک جنگ جديد در خاورميانه می تواند اين مقصود را برآورده کند. نظرات نویسندگان ممکن است مغایر با موضع خبرگزاری «نووستی» باشد
اخبار مرتبط
|
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() | ||
![]() |
برخی از مطالب به افراد کمتر از 18 سال توصیه نمی شود
|