![]() |
|
||||
![]() |
![]() |
![]() |
||||||||||
خوانندگان گرامی! شما می توانید نظرات خود درباره این مقاله را برای ما ارسال کنید، بهترین و جالب ترین نظرات همه روزه در بخش نامه های شما منتشر می شوند. برای نوشتن نظرات خود اینجا کلیک کنید محتوای مطالب منتشره می تواند مغایر با مواضع «ریا نووستی» باشد استفاده از مطالب خبرگزاری «ریا نووستی» تنها با ذکر منبع مجاز است فئودور لوکیانوف، ویژه خبرگزاری «ریا نووستی»/ سال 2010 برای فضای بعد از فروپاشی سال پر مخاطره ای بود. انتخابات پر تنش در اوکراین که با پیروزی قابل توجه "ویکتور یانوکوویچ" و تلافی وی به خاطر شکست در دوران "انقلاب نارنجی" توام شد؛ سقوط دولت در قرقیزستان که در نتیجه آن "کوربان بیک باکییف" سرنگون شد. سپس در گیری های بین قومی در جنوب این کشور که شرف بروز بحرانی گسترده با در نظر گرفتن کشورهای همسایه قرار داشت و بالاخره انتخابات پارلمانی در قرقیزستان که بیشکک در نهایت توانست که دولت خود را تشکیل دهد؛ انتخابات پارلمان در لتونی که حزب "روسکایا" توانست موفقیت چشمگیری داشته باشد و بتواند در دولت حضور پیدا کند؛ انتخابات در مولداوی که در عوض پایان دادن به بحران سیاسی یک و نیم ساله در این کشور فقط باعث "سرشاخ شدن" اوضاع شد؛ درگیری در تاجیکستان که یادآور وقایع جنگ داخلی 15 سال پیش بود؛ اجلاس سازمان امنیت و همکاری اروپا در آستانه که همانطور که انتظار می رفت بدون هیچ نتیجه ای پایان یافت اما به موازات اینکه اولین دوره ریاست این سازمان در فضای بعد از فروپاشی محسوب می شد، پیشرفت سیاسی عظیمی برای "نورسلطان نظربایف" رییس جمهور قزاقستان نیز به ارمغان آورد؛ انتخابات پارلمانی در آذربایجان بدون تنش برگزار و نتایج آن قابل پیشبینی بود؛ اما در بلاروس که در روزهای پایانی سال انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد اگرچه پیروزی "الکساندر لوکاشنکو" در آن قابل پیشبینی بود اما بدون سرکوب شدید اپوزیسیون میسر نشد. قدر مسلم فضای بعد از فروپاشی به ویژه بخش غربی آن مانند گذشته محور توجه جهانی نیست. توافقنامه خارکوف در خصوص تمدید مهلت استقرار ناوگان دریای سیاه روسیه در سواستوپول تا سال 2042 که یک سال و نیم پیش موجبات نگرانی جامعه جهانی را برانگیخته بود، فقط چند روز قبل از آن مورد توجه قرار گرفت. هر چند که چیز خاصی در این زمینه عوض نشده بود. پیامدهای انتخابات ریاست جمهوری بلاروس اگرچه باعث حیرت اروپاییان شد اما به نظر می رسد که تدبیر خاصی علیه "آخرین دیکتاتور اروپا" اتخاذ نخواهد شد. مقابله سیاسی در مولداوی تحریک بیشتری در مسکو و کشورهای اروپایی به وجود آورد چرا که روسیه و اتحادیه اروپا هر کدام ائتلاف خود را در این کشور حمایت می کنند. اما هر کدام که برتری یابند، در نتیجه امر تغییر خاصی نخواهد داد. مقابله شدید با اروپایی که به ویژه بعد از جنگ در قفقاز حضور پر رنگی داشت، نه تنها بحران مالی در اتحادیه اروپا کاهش داد بلکه گرمی در روابط روسیه و برخی از کشورهای همسایه مانند لهستان و لتونی در آن تاثیر گذاشت. آمریکا نیز در کل در سلسله مراتب اولویت های خویش تجدید نظر نموده و فضای بعد از فروپاشی به مکان های پایین تر این جدول سقوط کرده است. سال 2010 اولین نمونه همکاری های سازنده دو رقیب همیشگی در فضای شوروی سابق یعنی مسکو و واشنگتن بود. در جریان مبارزه برای کسب قدرت در قرقیزستان، روسیه و آمریکا (هر دو کشور در قرقیزستان پایگاه نظامی دارند) عملکرد خود را در راستای تلاش برای آرام سازی اوضاع هماهنگ نموده و از آن زمان تلاش می کنند که از رقابت بیش از حد اجتناب ورزند. روسیه طی امسال تلاش های فراوانی برای توسعه روندهای همگرایی بکار بست که البته در این راه با دشواری هایی هم مواجه شد. تاکنون فقط سازمان همکاری های اقتصادی اورآسیا و سازمان پیمان امنیت مشارکتی سازمان هایی بشمار می روند که به نوعی باشگاه "هواداران روسیه" محسوب شده و به راحتی می شد در آن نمایش وحدت داد. اما به محض آنکه نیاز به سرمایه گذاری چه از نظر مادی، چه سیاسی و چه ایدئولوژیکی در یک همگرایی واقعی پیش آمد معلوم شد که متحدین برای آن آمادگی ندارند. پیشرفت در چارچوب اتحاد گمرکی بسیار کند پیش می رود و رقابت شدیدی با یکی از شرکای بسیار نزدیک روسیه یعنی مینسک وجود دارد. سازمان پیمان امنیت مشارکتی در عمل نشان دادکه برای واکنش سریع به بحران ها مانند آنچه در قرقیزستان رخ داد، آمادگی ندارد. بعنوان مثال تاشکند که به نظر می رسید بیش از دیگران به جلوگیری از مناقشه خونین باید تمایل داشته باشد(چرا که قربانیان این اغتشاشات ازبک های مقیم قرقیزستان بودند) در عمل شدیدا ترس داشت که این مسئله باعث دخالت خارجی (از جمله روسیه) در ازبکستان شود. در واپسین روزهای سال جاری به نوعی در اجلاس اتحاد گمرکی و سازمان پیمان امنیت مشارکتی در مسکو این مسئله از حالت سکون در آمد اما روابط ناپایدار مسکو و مینسک هنوز هم ممکن است سورپریزهایی به همراه داشته باشد. ممکن است که پارادوکس به نظر برسد اما در واقع رقیب اصلی روسیه در فضای بعد از فروپاشی همین کشور "برادر" بلاروس شد. اختلاف نظرهای اقتصادی (گمرک نفت، بهای گاز و دسترسی به بازار داخلی) به مناقشه کامل سیاسی مبدل شده اند. لوکاشنکو به طور نمایشی از باکییفی که به تایید مسکو سرنگون شده بود حمایت کرد تا جایی که در دفتر مرکزی کشورهای مشترک المنافع در مینسک به وی اجازه سخنرانی داد. لوکاشنکو به همین ترتیب فهماند که بلاروس حامی نظم و قانون در فضای بعد از فروپاشی است و روسیه از "شورشیان" حمایت می کند. پس از آن روابط میان روسیه و بلاروس به یک جنگ سرد تمام عیار مبدل شد که با توهین های لفظی همراه بود. این اواخر جو تا حتی آرام شده است اما نباید منتظر دوستی میان مقامات دو کشور بود و مناقشه ای دیگر حتما اتفاق خواهد افتاد، فقط مدت زمانی طول خواهد کشید. در کل روسیه در سال 2010 بیشتر از آنکه تن به احساس دهد عاقلانه عمل کرد. بعنوان مثال عدم دخالت نظامی در امور قرقیزستان حاکی از آن بود که مسکو توان خود و عواقب این کار را سنجیده است. مواضع روسیه در محدوده شوروی سابق تا اندازه ای تحکیم پیدا کرده که البته تا حدودی به لطف کم رنگ شدن فعالیت آمریکا و اتحادیه اروپا در منطقه یاد شده است. اما به تدریج اهمیت نیروهای منطقه ای افزایش می یابد. یکی از آنها ترکیه است که در سال جاری از احیای نیاتی سخن به میان می آورد که عملا کل فضای امپراطوری سابق عثمانی را شامل می شود. فاکتور دیگر چین است اما پکن به طور نمایشی از هر گونه سیاسی کردن امور اجتناب ورزیده و فعالیت خود را فقط محدود به امور اقتصادی کرده است. اما وجود چین با پشتوانه های مالی هنگفت شرایط را تغییر می دهد. بی جهت نیست که رییس جمهور بلاروس بعد از اختلافات بوجود آمده با مسکو جهت جلب حمایت به سوی چین دست دراز کرده است. سال آینده به احتمال قوی آسیای میانه محور توجه خواهد بود. مقامات آمریکایی باید استراتژی آینده افغانستان را تعیین کنند و کل سیاست منطقه نیز به همین مسئله وابسته است. احتمال تحولات در بلاروس هم وجود دارد وگرنه معلوم نیست که چرا الکساندر لوکاشنکو وادار شد که دست به چنین ریسک بزرگی بزند. به نظر می رسد که در اوکراین روند در تنگنا قراردادن اپوزیسیون ادامه خواهد داشت اما پیشرفت در تحکیم روابط با مسکو چندان محسوس نبوده و انتظار مناقشه هم نمی رود. مولداوی در شرایط بحران پارلمانی مزمن باقی خواهد ماند. و بالاخره مسکو نیز به بهبود ساختارهای سازمانی خود پیش از هر چیز سازمان پیمان امنیت مشارکتی ادامه خواهد داد که البته با در نظر گرفتن آینده افغانستان بعد از آمریکا بنا خواهد شد. اتحاد گمرکی برعکس ممکن است معلق شود و همه نیروهای برای تلاش دیگری جهت الحاق به سازمان تجارت جهانی بکار گرفته خواهد شد. خبرگزاری «ریا نووستی» روسیه، 1 دیماه |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() | ||
![]() |
برخی از مطالب به افراد کمتر از 18 سال توصیه نمی شود
|